بهره وري را ميتوان استفاده مطلوب و بهينه از امكانات، سرمايه ها، منابع و فرصت ها در توليد كالا و يا ارائه ی خدمات تعريف نمود.
امروزه بهره وری در حوزه سلامت با توجه به اهمیت منابع و لزوم توجه به ارتقاي مستمر كيفيت خدمات و رضايت بيماران، به يك نياز و رويكرد پايه تبديل شده است.
عمده موضوعات مربوط به بهره وری عبارتند از:
- عدم تعادل ميان منابع و تقاضاي عمومي؛
- نياز به تغيير جهت مصرف منابع محدود از هزينه هاي درمـاني سـرپايي بـه پيشـگيري و
تنظيم برنامه هاي مراقبت هاي اوليه؛ - نياز به تغيير در شيوه استفاده از ابزار و تكنولوژي با هدف كاهش مدت اقامت بيمـاران
در بيمارستان ها و افزايش تأثير خدمات درماني سرپايي؛ - نياز به افزايش كارايي بخش هاي مختلف بيمارستان هـا بـه وسـيله افـزايش قابـل توجـه كيفيت و كميت و ايجاد راهكارهايي براي افزايش كيفيت خدمات همزمان با كـاهش هزينه ها.
در رابطه با این موضوعات مهم ترین نکته تصمیم گیری است، درواقع تصمیم گیری يكي از مهمترين وظايف مـديريت بهـره وري در تمـام سـطوح اسـت و تصميم هاي عمده مديران بيشتر با تخصيص و بكارگيري منابع ارتباط دارد.
در يك نگاه جامع، كيفيت تصميم گيري با كيفيت تجزيه و تحليل هاي انجام شده در ارتباط بوده و سنجش و ارزيابي، بخش اساسي مديريت بهره وري به شمار مي آيد.
درارزيابي مديريت بهره وري بيمارستان ها، نيازها و گرايش هاي بيماران نيز بايستي در نظر گرفته شود و البته خواسته بيمار بايد به گونه اي در نظر گرفته شود كـه مسـتقيماً بـه سـه پرسش مديريتي پاسخ دهد:
1) چه مسائلي بايد مورد توجه قرار گيرند؟
2) كدام راه حل ها در اولويت هستند؟
3) راه حل هاي اولويت دار چگونه به شكل اثربخشي اجرا شوند؟
نكات مورد تاكيد در مديريت بهره وري
نكاتي كه در مديريت بهره وري بايد مورد تاكيد قرار گيرند، عبارتند از:
1) مفهـوم بهـره وري بـه روشـني بيـان شـود. بهـره وري در ايـن مرحلـه “هـدف” يـا “رويداد” يا “موقعيت” است.
2) انتخاب روش سنجش بايد براساس ماهيت مسائل صورت گيرد.
3) شاخص هاي بهره وري بايد تعيين شوند.
4) انتخاب شاخص ها بر مبناي نيازها و خواسته هاي بيمار و از اين نقطه نظـر كـه چـه كسي و با چه هدفي آن ها را مورد استفاده قرار خواهد داد، صورت گيرد.
5) سنجش وارزيابي بهره وري بايد روشنگر ويژگي هاي تعيين شده باشد.
اصول مديريت بهره وري:
مديريت بهره وري در برگيرنده اصول و راهنمودهاي زيراست:
1) مديران بيمارستان بايد عامل بازدارنده بهره وري را شناسائي و اصلاح كنند.
2) برنامه بهبود بهره وري بايستي مستمر و همه جانبه باشند.
3) برنامه هاي ارتقاي بهره وري بايد مشاركت تمام كاركنان را دربرگيرند.
4) برنامه هاي بهبود بهره وري بايـد از پشـتيباني و مشـاركت كليـه سـطوح برخـوردار باشند.
5) مديران بايد اهداف ارتقاي بهره وري را براي تمام واحدها تعيين و توجيه نمـوده و تعهد كليه افراد را تضمين نمايند.
6) مديران بايد شاخص هاي بهره وري را براي هريك از واحدها مشخص كنند.
7) مديران بايد سيستم سنجش و ارزيابي بهره وري را بر حسـب اهـداف تعيـين شـده
طراحي و اجرا كنند.
8) ارزیابی عملکرد مدیران بايستي بر اسـاس اثربخشـي برنامـه هـاي بهبـود بهـره وري صورت گيرد.
