در تعریف بهره وری گفتیم که بهرهوری یعنی کسب حداکثری سود با استفاده بهینه از منابع (انسانی، مالی، تجهیزات و…).
در ادبیات مدیریت عملیات، که در آن مدیریت تبدیل ورودی های متعدد به بسیاری از کالاها و خدمات نهایی مطرح است، مدیریت بهره وری برای اندازه گیری میزان استفاده از منابع موجود استفاده می شود. در این حوزه مدیریت بهره وری عمدتاً به 4 نوع نیروی انسانی (Labour)، سرمایه (Capital)، مواداولیه (Material) و کل عوامل (Total Factor) دسته بندی می شود.
مدیران افزون بر وظایف عمومی خود (برنامه ریزی، کنترل، نظارت، هماهنگی)، دو مسئولیت مهم دارند؛ اول رسیدگی به امور جاری و دوم بهبود اوضاع و مشکلات به وجود آمده. مدیریت بهره وری ارتباط مستقیم با وظیفه دوم دارد. بنابرین مدیریت بهره وری اعمال نوعی مدیریت است که بتواند تفکر، باور و پرداختن به مسئله بهبود را کنار وظایف جاری میسر نماید. بنابرین برنامه ریزی، اجرا، هماهنگی و هدایت به سمت برنامه های بهتر کردن شرایط و بهبود بخشیدن به مشکلات را مدیریت بهره وری گویند. لازم به ذکر است در هرم مدیریتی هر چه از سطح بالا به سمت پایین حرکت کنیم از سهم وظیفه بهبود کاهش یافته و به سهم وظیفه رسیدگی به امور کنونی (جاری) اضافه می شود. گفته می شود در کشور های توسعه یافته بخش اعظم وظیفه مدیران، مدیریت بهره وری است.
مدیریت بهره وری کل به سیستمی اطلاق میشود که فعالیتهای بهبود مختلفی را گرد هم می آورد که در یک شرکت اجرا میشوند تا مدیریت ارشد را قادر سازند به اهداف کلان سازمانی دست یابد. این یک رویکرد از بالا به پایین است که با چشم انداز شرکت و اهداف گسترده شروع می شود و سپس به اهداف یا مقاصد پشتیبان آن ها در سراسر سازمان تقسیم می شود. این اهداف سپس شکل ریزدانه بیشتری به خود می گیرند که قابل ارزیابی کمی و کیفی باشند.
نکات مدیریت بهره وری
اصلی ترین نکات مدیریت بهره وری به شرح زیر می باشد:
- کوشش های افزایش بهره وری باید همه جانبه و توسط تمام کارمندان انجام شود؛
- تلاش های افزایش بهره وری باید دائمی و مداوم باشد؛
- برنامه های افزایش بهره وری باید از حمایت کامل، مداوم، قابل مشاهده و مشارکت مدیران در همه سطوح به ویژه مدیران رده بالا برخوردار باشد؛
- در برنامه های افزایش میزان بهره وری باید از دانش شغلی و خلاقیت هر چه بیشتر کارکنان بدون درنظر گرفتن جایگاه آن ها بهره برداری گردد؛
- سازمان باید بتواند شاخص های کمی سطوح بهره وری هر قسمت از سازمان را بشناسد؛
- مدیران باید قادر باشند اهداف مشخص بهره وری را برای تمامی قسمت های سازمان تعیین نموده و حمایت و تأیید افراد مافوق، پذیرش و تعهد افراد زیردست و همکاری همکاران خود را جلب نماید؛
- باید نظامی ایجاد کرد که بتواند به طور پیوسته و دقیق نتایج افزایش بهره وری را نسبت به هدفهای تعیین شده منتشر کند و به طور منظم این اطلاعات را به تمام مدیران ذی نفع برساند؛
- میزان موفقیت و محقق شدن هدف های بهره وری باید داده ای مهم برای ارزیابی عملکرد مدیریت باشد و نظام مزایا و تسهیلات باید به موفقیت رسیدن ارتقای بهره وری کمک کند؛
- کارمندان خدمات فنی که در افزایش میزان بهره وری تخصص دارند و برنامه ریزی ها را به طور منظم هماهنگ می کنند برای سازمان مفید و ضروری اند؛
- مدیریت باید قادر باشد تا عواملی را که منجر به کاهش بهره وری در سازمان می شوند را بشناسد و اصلاح کند.








